نویسنده: سید محسن موسوی (دکترای تخصصی حکمت هنرهای دینی) ـ139۷
خلاقیت در هنر
اگر انسان فرصت مناسبی برای تفكر در خویش و فکر کردن به موضوعات بکر و دسته اول داشته باشد، گاهی اوقات سرچشمه خوبی از خلاقیت را به دست میآورد. در آمریکا برخی از نخبگان فکری به استخدام شرکتهای بزرگ ایدهپردازی درآمده و بخش زیادی از ساعات کارشان را در کنار ساحل یا منطقهای آرام، فقط به فکر کردن به همه چیز، سپری میکنند. این نوع فکر کردن هیچ قاعدهی ندارد و بر اساس هیچ معیاری نیست. آنها روزانه، ماحصل تفکراتشان را نیز در قالب یک فایل صوتی یا نوشتاری، جهت بررسی به شرکت ارائه میکنند تا پس از ممیزی توسط صاحبان شرکت، مورد نقد و ارزشیابی قرار بگیرد. این شرکتهای تولید فکر نیز، فقط ایدهفروش هستند و خودشان هیچ تولیدی غیر از ایدههای نو ندارند. اولین گروه ایدهپرداز در این شرکتها، به دلیل اینکه همیشه در حال فکر کردن، پیپ میکشیدند، عنوان پیپکشها را به آنها اطلاق کرده بودند. خیلی از نوآوریهایی که امروزه در عالم تکنولوژی با آن مانوس هستیم، حاصل خلاقیت فکری پیپکشهاست. البته شاید خودشان از این لقب خیلی خوششان نیاید، چون همه آنها پیپ نمیکشند ولی مردم عادی خلاقیت آنها را ناشی از کشیدن پیپ میدانند به همین جهت هر کس میخواهد ادعای خوش فکری و خلاقیت داشته باشد، گاهی پیپ میکشد. اما شما نکشید. فقط خوش فکر باشید. از سادهترین فکرها شروع کنید و هرگز خجالت نکشید. از اینکه دیگران به فکرهای خلاقانه شما بیاعتنا هستند هرگز سرخورده نشوید. تجربه نشان داده که آنها نهایتا برای استفاده از ایدههای خلاق شما، ساعتها سر صف خواهند ماند.
اما قابل ذکر است نعمت خلاقیت یک نعمت الهی است و تنها جایی که انسان میتواند متخلق به صفت خلاق خدا باشد، همین حوزه خلاقیت است. ما در خیال خود ـ بلا تشبیه ـ همچون عالم امر خدا (کن فیکون)، میتوانیم آنچه را که دلمان میخواهد، خلق کنیم و هیچ محدودیتی نداریم. مثل یک کوه طلا یا حتی هزاران هزار عالم تو در تو، ما حتی صورت بیصورت خدا را در ذهن خود تصور میکنیم. به هر چه که میگوئیم باش، فوری در ذهن خلق میشود، تنها فرقاش در بخش اجرای مادی است، زیرا آنچه از ذهن ما میگذرد بی محدودیت است ولی هرگز بدون اسباب و علل مادی نمیتواند به منصه ظهور برسد و در اجرا محدود است. امر الهی بدون اسباب و علل و بدون تاخیر، عین ظهور است یعنی آنچه خداوند اراده میکند در یک آن، هم اراده میشود و هم به وجود میآید و فاصلهای بین آن دو نیست، در اصل یکی است ولی خلق الهى در زمان و مكان و با اندازهگیری و با اسباب و علل ایجاد مىگردد به نوعى، اوج مهندسی است لذا خلق انسانی، محدود به خلق الهی و در طول آن است. پس آنچه در ذهن انسان خلق مىشود خود به دو بخش تقسیم مىگردد، یعنى یا از نوع خلق امرگونه است كه فقط مصالح آن ذهنى است و هیچگاه قدرت به امكان آمدن را ندارد، ـ مثل جهانى به بزرگى این عالم در درون یك تخم مرغ ـ و یا خلق از نوع مصنوع است، یعنی خلق اصغر (خلق انسانی)، كه تنها و فقط در خلق اکبر (خلق الهی)، قابل اجراست و با مصالح و ابزار و محاسبات این جهانى قابل انجام است، مثل انواع تولیدات بشرى كه فقط از دست و ذهن بشر بر مىآید. در قرآن کریم خداوند با دو شیوه به ایجاد عالم پرداخته است یکی عالم امر و دیگری عالم خلق، هر گاه سخن از عالم امر باشد، خلق، در بىزمانى و بىمكانى صورت میگیرد و هر وقت سخن از عالم خلق باشد، ایجاد، در طی زمان و با مصالح صورت گرفته است. اكنون اگر با واسطه انسان، خلق الهى صورت بگیرد، از آن به صنع یاد مىگردد. لذا صنع انسانى، ایجاد پیوندى مصنوعى و عاریتى بین مخلوقات الهى، برای رفع نیازهاى بشری است.
بسیار عالی