نویسنده مقاله: سید محسن موسوی (دکترای تخصصی حکمت هنرهای دینی) – ۱۴۰۲
مناقب و وظایف خادمین زوّار امام حسین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
خادمین زوّار حضرت سید الشهداء علیه السلام، به سه شرافت عالی، نائل میگردند، که به صورت مساوق و با حفظ سمت، هر سه شرافت را به صورت همزمان دارا میباشند؛ درست بسان پدری که همزمان مقام برادری و عمو بودن را هم با خود دارد، و هیچکدام مانع از مقام دیگری نیست.
۱- شرافت زائر بودن
۲- شرافت خادم الحسین (ع) بودن
۳- شرافت خادم الزوّار الحسین (ع) بودن
این بدان معناست که خادمالزوّار، در جایگاه بسیار مهمی قرار گرفته و واسطهای برای امام (ع) به جهت خدمتگزاری به محبان و شیفتگان و زائرین این وجود مقدس است.
وقتی سخن از شرافت به میان میآید، یعنی انسان یا هر پدیدهی دیگری، در همنشینی با یک موضوع شریف، به مقام تشرّف رسیده، به عبارتی اهل شده، یا لایق شده و او را به همنشینی با چنین مقامی معتبر ساختهاند. در حقیقت این همنشینی، مجاورت و مؤانست، به انسان شرافت میبخشد و وقتی آدمی به واسطهی یک منبع نورانی به نام امام(ع) که در فَصِ انسانیت نشسته، به نورانیت رسید، باید بتواند این نور را به دیگران نیز بتاباند و آینهی خوبی برای بازتابش این انوار معرفت باشد. زیرا ما از خود هیچ نداریم و تماماً نَکره هستیم و فقط به واسطهی امام (ع) است که مُعرفه میشویم و به عبارتی چیزی میشویم. این چیز شدن، یعنی شریف شدن و از کانال امام (ع) به کمال رسیدن، زیرا هیچ پدیدهای در این عالم، بدون همراهی با امام، نمیتواند از کُون متفرق به کُون جامع برسد.
شرافت میتواند زینت آدمی هم باشد. وقتی کسی تشرف به اخلاقِ حَسن مییابد، یعنی خُلق او با فضایل اخلاقی آمیخته میشود، انعکاس این حُسنخُلق، در رفتار او نیز هچون زینتی گرانبها، مورد نظر دیگران نیز قرار میگیرد. وقتی خادم الزوّار الحسین(ع) به لطف امام(ع)، خُلق و خُوی حسینی میگیرد، باید این مَنِش که زینت او و به طریق اولی زینت امام(ع) است، در رفتار و سَکنات او مشهود باشد، و هر کس که با خادم امام(ع) برخورد میکند، باید رایحهی محبت و لطف امام (ع) را ادراک کند. زینتِ شمشیر، بُرندگی آن، زینت باران طراوت و تازگی آن، زینت پیر، حکمت او و زینت خادمالزوّار الحسین (ع)، نوکری بی قید و شرط امام (ع) است.
وظایف خادمُ الزوّار الحسین (ع):
۱- ایجاد امنیت روحی برای زائرین:
اولین میعادگاهی که زائرین امام(ع)، در این سیر و سلوک معنوی با آن روبرو میشوند، و میقات اولیهی آنهاست، برخورد با خادمین زوّار است. رفتار خادمین در این ملاقات، بسیار با اهمیت است زیرا خادمین زوّار امام(ع) مصداق واقعی و متعیّن آیهی کریمهی « ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ» ( حجر- ۴۶ ) هستند. گویی ایشان، زوّار را برای حضور در مقام امن امام(ع)، دعوت و مشایعت میکنند. تجلی مقام امن امام(ع)، تماما باید در وجود خادمین متجلی باشد و این فراهم نمیآید، مگر به شرط ایمانِ خالص، زیرا تنها مؤمن است که میتواند مقام امن ایجاد کند و کلمهمؤمن از ریشهی اَمَنَ میآید، یعنی جایگاهی که انسان میتواند جان، مال و ناموس خود را در آن مقام به امانت بسپارد. پس شرط اینکه بتوانیم در ظاهر و باطن برای زائرین امام(ع) مقامی امن فراهم کنیم، این است که در ابتدا باید مؤمن واقعی باشیم و تنها با حقیقت و ظهور این صفت در ماست که به لطف خدا میتوانیم هم به مقام امن برسیم و هم آنرا توسعه دهیم.
۲- حُسن خلق با زائرین:
رفتار خادمین زوار امام(ع) باید به گونهای باشد که دل زائرین را نرم کند، و در این سلوک معرفتی که به دعوت امام(ع) به آن نائل شدهاند، مشوّق آنها باشد. هر فعل حسنهای که از خادمین، در این مسیر سر میزند، به پای امام(ع) نوشته میشود. پس بهتر است که خادمین همان فعلی را انجام دهند که مرضی رضای امام(ع) و خدا باشد. خادم زوّار امام(ع) به نسبتِ ظرفیتی که دارد، آینهگردان معرفت حسینی است. باید مواظب باشد که برای چه کسی واسطهگری میکند؟ امام(ع) از او در مواجههی با میهمانانش چه انتظاری دارد؟ خادم نیز خود، در سلوکی عبادی قرار گرفته و این لطف امام(ع) است که او را لایق چنین مقامی کرده است. عدهای از خادمین امام(ع) تمام عمر خویش را در این راه سپری کردهاند و اگر باز هم خدا به آنها عمر دوبارهای عنایت کند ، مجدداً در همین راه ثابت قدم خواهند بود.
گر بود عمر به میخانه رسم بار دگر / بجز از خدمت رندان نکنم کار دگر
(حافظ علیهالرحمه)
هیچ کس ما را به اجبار در این مسیر قرار نداده است و اینها همه از ارادت و سعادت برآمده است. ارادتی از طرف خادم و سعادتی از طرف امام(ع)، زیرا:
طفیل هستی عشقاند آدمی و پری / ارادتی بنما تا سعادتی ببری
(حافظ علیهالرحمه)
پس هر گاه در اجرای این امر خسته شدید، از خدای متعال و امام(ع) تقاضای همت کنید، که ایشان خود مُمِدُّالهِمَم هستند و همتها را یاری میکنند.
خدایی ناکرده در مواجههی با رفتارهای غیر عرفی بعضی از زائرین، تُرشرویی نکنیم و همواره گشادهرو باشیم، زیرا اینجا منبع شهد و شیرینی و لذتِ ملاقات است و میعادگاه عاشقان، از هر قشر و فرهنگی که باشند. لذا به قول مولانا علیهالرحمه، وقتی که در کان نبات غرقاید، نباید تُرشرو باشید و وقتی در آب حیات شناورید نباید خشک و نژند باشید.
چو در کان نباتاید، تُرُشروی چرایید؟
چو در آب حیاتاید، چرا خشک و نژندید؟
۳- همدلی با زائرین و دوری از عُجب:
خادم باید در نیت خود، وثیق، صادق و خالص باشد. خدام باید به دور از ریا و عُجب و غرور به خدمتگزاری مشغول باشند، زیرا این امور، تَصَلّبِ رأفت و مهربانی و عطوفت را ایجاد میکند و سدی در برار نسیم و رایحهی لطف امام(ع) به خود و دیگران ایجاد مینماید و چهبسا عقوبت نیز دارد. امام(ع) رُبات و گارسُن نمیخواهد، امام گماشته و پیشخدمت نمیخواهد، امام مؤمن وارسته و آزادهای میخواهد که با زوّار و میهمانان این آستان، همدلی کند و فارغدل نباشد. آنها را از خود و خود را از آنها بداند. رفتار خادم باید در ضمیر زائرین امام(ع) به یادگار بماند و شوق سفرهای آتی را در او زنده نگاه دارد.
هیچ انسانی به تنهایی به کمال نمیرسد و تمام فضیلتها در اجتماع است که رخ عیان میکند و فقط با فضیلتهاست که انسان به رستگاری میرسد؛ لذا خادمالزوّار الحسین(ع) باید این فرصتها را غنیمت بشمارد. هر زائری که به واسطهی خدمتگذاری ما، به زیارت امام(ع) مشرّف میشود، هدیهای است از سوی خدا و امام(ع)، که به سوی ما فرستاده شده است. ما چه میدانیم، شاید در میان ایشان کسانی باشند که بر ما ولایت دارند یا بهتر بگوییم، ولی خدا باشند. شاید مأمور امام باشند. از هیچکدام از آنها ساده نگذریم و حداقل کاری که میتوان کرد این است که سلام و تبسّمی بر روی خستهی آنها نثار کنیم و خاکی از لباسشان بزداییم و آبی بر کام تشنهشان هدیه کنیم. امام رضا علیه السلام میفرماید: « تَبَسُم الرَجُل فی وَجه اَخیه حَسَنه» یعنی تبسم فرد در چهرهی برادر خود، حسنه است.
نباید بین زائرین امام(ع) تبعیض قايل شد، امام(ع) همه را در مدار محبت خود جای میدهد و در آغوش خود مینوازد و در کشتی نجات مینشاند. ما در کجای کار ایستادهایم که خدایی ناکرده برای افراد، تفاوت قائل باشیم. نور امام(ع) بر همگان، به یک نسبت میتابد و ما هیچگاه نمیتوانیم مانعی در برابر آن باشیم. پس اگر به چنین احوالی دچار شدیم، باید بدانیم که به غباررویی نیاز داریم و سریعا باید به پاکسازی مجدد خویش از گرد و غبار انانیّت و نحنانیّت بپردازیم؛ تا مجدداً در مدار مغناطیس امام و جاذبه او قرار بگیریم. در هر فضایی که عبودیت و خلوص و بندگی، قوت میگیرد و مشدّد میشود، جلوههایی از حضور نفس شیطانی نیز تجلّی میکند، و انگیزهها و وسوسههای او نیز آغاز میگردد. خوشا به حال کسانی که به لطف خدا از این همزات شیطانی در اماناند. «أَعُوذُ بِهِ مِنْ شَرِّ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّی» (به او پناه میبرم از شرّ نفسم به درستی که نفس بسیار فرماندهندهٔ بدی است، جز این که رحم کند پروردگار من)
در زیارت جامعه کبیره، چنین میخوانیم:
وَ فِعْلُکُمُ الْخَیْرُ وَ عَادَتُکُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَمُ … لذا اگر ما تابع راستین امام(ع) هستیم، باید خود نیز مزین به این صفات بوده و نسبت به بندگان خدا نیز همین شئون را رعایت کنیم تا مورد توجه امام(ع) واقع شویم. در مسیر نوکری امام(ع) باید فعلمان چون فعل امام، تماما خیر بوده و عادتمان احسان و سجیّت ما، کرم باشد. و سخنمان در مواجههی با زائرین، مصداق این شعر باشد که:
رواق منظر چشم من آشیانهی تٌست / کرم نما و فرود آی، که خانه خانهی تٌست
وقتی خادمی، زائری را سقایت میکند، و تشنهای را سیراب میگرداند، بستری برای خواب او فراهم میکند و رحمتی بر او از طرف امام(ع) وارد میکند؛ گویی خادمِ تمام اصحاب و یاران امام(ع) در تمام ادوار و اعصار میشود و خستگی عاشقان او را در طول تاریخ کاهش میدهد.
خادم الزوّار الحسین(ع) نباید به دنبال جمع کردن ثواب باشد، زیرا در دریای ثواب و لطف امام(ع) غوطهور است و چه کار عبث و بیهودی است که در دریای رحمت امام غرق باشی و در حسرت جمع کردن پیالهای از این دریا بمانی.
آب کم جو تشنگی آور بهدست / تا بجوشد آبات از بالا و پست
امام(ع) خود نیز مشتاقانه در پی سقایت ماست:
تشنه مینالد که کو آب گوار / آب هم نالد که کو آن آبخوار
خدمت به زوار باید در هر دو بخش ظاهری و باطنی به بهترین نحو صورت پذیرد، البته اگر همه امکانات فراهم باشد، اگر هم این امکان فراهم نبود، به حد وسع باید کوشید:
(که گر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم)
آنچه همهی ما را در یکجا جمع کرده، عشق به اباعبدالله(ع) است که فرمودهاند: «حُبُ الحُسین(ع) یَجمعُنا»
و از طرف دیگر، «عاشق آن است که در سینه تنوری دارد»؛ که فرمودهاند: شهادت سیدالشهداء(ع) داغی است در دل مؤمنین که تا ابد خُنک نمیگردد.
« اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً»
پس قدر این همدلی را بدانیم و آثار برآمده از آن را در جهان امروز مورد توجه قرار دهیم و بدانیم که در پشتیبانی از جبههی آلالله، ما نیز چون قطرهای در دریای بیکران عاشقان حسینی باید نقشآفرینی کنیم.
۴-توجه به مکان و زمان مقدس:
آدمی باید مواظب زمانها و مکانهای مقدس باشد. خادمین زوّار امام(ع) نباید فرآموش کنند که در چه زمانی و در چه مکانی قرار دارند. اینجا، یکی از پلههای ملاقات خداست. اگرچه فعل خادمیّت، خود نوعی عبادت است و تقرّب به خدا و امام(ع) را به همراه دارد، اما باید به مسائل فردی و عبادی نیز، توجه ویژە کرد. نوکری امام حسین(ع) و عبودیت خدا از یکدیگر جدا نیست، چون امام(ع) «اباعبدلله» است، یعنی سیدالشهداء(ع) پدر عبّاد خداست؛ لذا اهتمام در برگزاری نماز جماعت، عبادات خاصه و نماز شب، ادای نافله و نمازهای قضا و راز و نیاز عاشقانه با معبود، در جوار حرم و بارگاه قدسی ارباب دو عالم حضرت سیدالشهداء(ع)، از جمله فضیلتهای این ایام است. سعی کنیم در این دوران، توشهای برای همه عمر برگیریم و گوهری از ارادت را با خود به ارمغان بیاوریم تا رنگ و بویمان تا ابدیّت به رنگ و بوی امام(ع) باقی بماند. باشد که ما را نیز از جمله اصحاب و یاران امام(ع) و مصداق «اَلّذَین بَذَلوا مٌهَجَهٌم دٌونَ الحٌسَین علیهالسلام» بشمارند و سعادتی فراهم آید تا جان ناقابل خود را نیز در این راه با افتخار فدا سازیم.
از طرفی مقام و مرتبت امام(ع) بسیار بلند است و این بلندی، زمین و زمان را هم به سوی خود بالا کشیده و شما نیز در این مرتبت به مشارکت رسیدهاید و قلهنودی میکنید، پس بوی معراج هم به مشام شما میرسد.
به معراج درآیید اگر از آل رسولاید / رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید
رابطهی ما با امام و زائرین او باید رابطهی عاشقانه باشد نه از سر اجبار و وظیفه، زیرا تنها با مقام عشق است که میتوان در این زمان کوتاه فرنسگها راه عبودیت را پیمود. باید بر مرکب عشق بنشینی و در انتظار باشی تا با یک حمله تو را به مقصد برساند.
سوار عشق شو از ره میندیش / که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند / اگر چه راه ناهموار باشد
لذا عاشقی در محضر امام(ع) همواره کارساز است و تسهیل کننده راههاست.
اگر عالم همه پر خار باشد / دل عاشق همه گلزار باشد
اگر بیکار گردد چرخ گردون / جهان عاشقان بر کار باشد
همه غمگین شوند و جان عاشق / لطیف و خرم و عیار باشد
دولت امام(ع)، دولت مستعجل نیست که روزی در گذشته برآمده و اکنون به انتها رسیده، امام(ع) امام ماضی نیست، بلکه امام مضارع و مستقبل است و گذشته و حال و آیندهی ما را نیز شامل میشود. آنچه که مهم است این است که کارگزار امروزین دستگاه سیدالشهداء(ع) را دریابیم و بدانیم که این دستگاه به برکت حضور حضرت صاحب، مهدی آل محمد (عج) برپاست. باید به امام عصر (عج)، توجه ویژە داشت:
«السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خَلِيفَةَ اللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلِيلَ إِرَادَتِهِ» سلام بر تو اى خليفة الله و نصرت بخشنده دين خدا، سلام بر تو اى حجت خدا و راهنماى بندگان به مقاصد الاهيت
«برآی ای آفتاب صبح امید/ که در دست شب هجران اسیرم»
به واقع هیچکس از خودش هیچ چیز ندارد، همه گدایان و کارگزاران این درگاه و این دستگاه هستند. اما این دستگاه چنان حرمتی برای کارگزاران خود قائل است که آنها را نیز به مقام شفاعت میرساند.
زائر کوی حسین، حق شفاعت دارد / قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
گدایان این درگاه نیز کارگزاران عالماند:
ما گدایان که بیسرو پاییم / کارگزاران چرخ میناایم
۴- اهمیت مقام نوکری امام(ع):
اهل بیت علیهالسلام برای شیعیان خود برنامه دارند؛ کافی است که خود را در مسیر و طریق آنها قرار دهیم. اینکه خادمین زوّار را صدا میزنند که بیا و در این درگاه خدمت کن، خود بزرگترین عزت است. به قول علامه طباطبایی رحمه الله علیه که میفرمود:
تو مپندار که مجنون، سَر خود مجنون شد / ز سمک تا به سُهایش کشش لیلا بُرد
من به سرچشمهی خورشید نه به خود بردم راه / ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سَر و پایم که به سیل افتادم / آنکه میرفت مرا هم به دل دریا برد
درواقع همه این الطاف، از طریق اهلبیت علیهالسلام و خاصه، امام حسین(ع) است.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی / کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
درواقع باید در مقابل این لطفی که به ما میشود، اینگونه گفت که:
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
بدون التماس، راهی برای نوکری آقا وجود ندارد، اصلا راهی باز نمیشود. امام، راضی به زحمت هیچکس نیست، حتی به ما اجازهی زحمت کشیدن هم نمیدهد، مگر آنکه التماس کنی. یکی از اسرار خدمت به امام(ع)، اصرار بر نوکری اوست. اما اگر راه باز شد، باید بدانیم که امام(ع)، در مقام ناز است و ما در مقام نیاز و این نیاز، نیاز مدام است.
خادم باید در این راه همچون زوّار، هر سختیای را به جان بخرد و گوی سبقت را برباید.
ساقی سیمساق من گرچه که درد میدهد
کیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند
(حافظ علیه الرحمه)
هر کجا خیمهای به نام آلالله برپاست، آن خیمه، موقوفهی امام(ع) است. آنجا دولتسرای آنهاست؛ ما در این مکانها، صاحبخانه نیستیم؛ بلکه نوکر هستیم. موکب خانه ما نیست، خانهی زائرین امام(ع) است، پس آنها را بر خویش مقدم بداریم و بیش از خود و همراهانمان، عزیز بشماریم. کسی که زائر قبر سیدالشهداء علیه السلام شود، ملائکه تا قیامت بر سر قبر امام(ع) برای او دعا میکنند و اگر ما راه را در این زیارت برای آنها تسهیل کرده باشیم نیز، یقیناً، مشمول دعای خیر آنها نیز خواهیم شد.
خادم باید کار خوب را به خوبترین و بهترین شکل انجام دهد، یعنی هم در فعلاش عدالت را در نظر داشته و هم چاشنی عدالت او، احسان باشد. «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» (نحل – ۹۰) به عبارتی فعل عادلانه ما انصاف، و احسان ما، تفضّل باشد.
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «شما هرگز نخواهید توانست از طریق مال، دل مردم را بهدست آورید، پس بکوشید آنها را با چهرهی گشاده و حسن برخورد به خود نزدیک کنید.»
امام علی(ع) نیز میفرماید: «خالطوا الناس» یعنی با مردم اختلاط کنید و از احوالات آنها مطلع شوید.
در پایان باید یادآور شد که عاشورا و اربعین یک مکتب هستند و ما باید در این مدرسهی عشق، دانشآموز پاک و پایکار باشیم، باید در این مکتب تلاش کنیم، بیتلاش بهجایی نخواهیم رسید. امام(ع) کفارهی گناهان ما نیست، چنانکه در آیین مسیحیت چنین اعتقادی دارند، بلکه امام(ع) طریق است و باید همراه او و در راه او به سمت خدا حرکت کرد. ما نباید در امام(ع) متوقف شویم، حتی خود امام(ع) هم چنین چیزی از ما نمیخواهد بلکه او باب حِطّه است و میخواهد که ما را به سلامت از این باب، به سوی خدا عبور دهد، اما باید بدانیم در تمام مسیر باید همراه امام(ع) باشیم و لحظهای دستمان را از دست ولی خدا، جدا نکنیم:
تا کجا آنجا که جا را راه نیست / جز سَنابرق مَه الله نیست
از همه اوهام و تصویرات دور / نور نور نور نور نور نور
امام رابط میان خلق و حق است و در این سفر معنوی یعنی سفر از خلق به حق، ما را خضرگونه هدایت میکند.
طیّ این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی (حافظ علیه الرحمه)
حواسمان باشد که ناخوداگاه امام(ع) را تحریف لفظی و معنوی نکنیم. ای عزیز، تاریخ، پنهانکار است و گرد عدم معاصرت، چهرهی هر رخدادی را تیره و تار میکند، آنچه که خادمین عزیز باید متوجه باشند این است که هر چه بیشتر بتوانند غبار از این حادثهی تاریخی بزدایند و گوهر صیقلیافتهی آن را عرضه کنند.
نشانی دادهاند اهل خرابات / که التوحید اسقاط الاضافات
تنها با بنا و بنیان توحید است که گوهر یکتای بندگی و پیام پیامبران و اولیای خدا صیقل مییابد و چهرهی دلگشای آن پیام آسمانی رخ عیان میکند. اسرار توحید آنچنان عظیم است که همهی اضافات و غلوّها را اسقاط میکند؛ و این وظیفهی هر مسلمانی است که این گوهر ارزشمند دین را از شرک، توهمات مذهبی و جهل مقدس پاک نماید و صادقانه و خالصانه در پی وثیقترین نوع عبودیت که مصداق عبودیت پیامبر و اولیای الهی است برآید.
آنچه که به عهدهی ماست، ارائهی رفتار و اخلاق اسلامی و منش و روش متکی بر سیرهی اهل بیت عصمت و طهارت علیهالسلام است. نقش ما در این سفر معنوی بر آفتاب انداختن آن گوهر ناب پیام امام(ع) یعنی حریت و آزادگی انسان است که در سایهی سه مضمون مورد نظر امام حسین(ع) یعنی:
۱- امر به معروف و نهی از منکر
۲- اصلاح در امت پیامبر (ص)
۳- و بهبودی در اوضاع مسلمین
قابل تحصیل است. تا این سه اصل که امام(ع) جان خود و فرزندان عزیزش را در این راه فدا کرد، به تحقق نرسد، جامعه اسلامی در مسیر بالندگی و توحید ناب، قرار نخواهد گرفت.
«السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
دیدگاه خود را بنویسید