نویسنده: سید محسن موسوی (دکترای تخصصی حکمت هنرهای دینی) ـ139۷
معیار برتری هنرمند و اثر هنری
درجه تقرب هنرمند به حضرت هنر، او را هنرمندتر میکند. ابتدا لازم میدانم به تقسیمبندی سنتی بین هنرگر، هنرشناس و هنرمند، اشارهای داشته باشم. چنانکه میدانیم، هنرگر شخصی است که به فعالیتی هنری در یکی از رشتههای شناخته شده هنر، میپردازد و با کاری تکراری مثل بافت و قلمزنی، عمری را سپری میکند. از منظر عوام که آثار او را میبینند، به علت تبحر ایشان در اجرا، مقام هنرمندی برای ایشان قائلند، اما از نگاه کارشناسی، ایشان هنرگر است نه هنرمند، زیرا او اجراکار و اصطلاحاً عملهی هنر است، بهطوری که عاملیت اجرای کار هنری بر ایشان بار میشود نه اینکه از ایشان هنر صادر میگردد. هنرگر، کمترین وقوف را بر لایههای عمیق دریافت هنری دارد و به اصطلاح علما، نور تابیده از هنر را کمتر فهم میکند. از طرف دیگر، هنرشناس، کسی است که الزاما تبحری در اجرای آثار هنری ندارد و بیشتر نقاد است، هم فرم هنری را میشناسد و هم محتوا را درک میکند، البته نه از سرچشمه وحدت، بلکه از ظهورات و کثرات اثر هنری و علم این سویی، او عاملیتی در هنر ندارد، اما از قوای ادراکی خوبی برای شرح و نقد آثار هنری برخوردار است، او در میانه این میدان واقع است و دیدگاه نظری او بر دیگر تواناییهایش غالب است، البته این امر هیچ منافاتی با اینکه ایشان هنرمند یا هنرگر هم باشد ندارد، اما قاعدتا، کمتر چنین جمع مبارکی در یک شخص متبلور میگردد. اما هنرمند کیست؟ هنرمند، همان شخصی است که به چشمه نورانی حضرت هنر، از همه نزدیکتر است و واسطه دریافت الهامات هنری از این سرچشمه پاک و زلال است. نور هنر چنان بر وجود مبارکش تابیده میشود که بازتاب این تابش را میتوان در تمامی شؤنات و افعال ایشان دریافت نمود. او آئینهای است از حضرت هنر، که زبان، بیان، قلم، قدم، قیام، قعود و همه سکناتش، منور به این نور گردیده. خلاق است، چون مظهر اسم خلاق خداست. بدیع و صانع است چون مظهر این صفات خداست و برگزیده است چون از راه تزکیه، خویشتن را برای ظهورات این تجلیات، مهیا نموده و وجودش ظرفیت یافته است. حال سوال این است که با توضیحاتی که گذشت، کدام هنرمند، هنرمندتر است؟ با توجه به مقدمهای که گذشت، از دو زاویه میتوان به این سوال پاسخ داد، زاویه اول، توجه به محصول نهایی یا اثر هنری، منهای هنرمند است، که در چنین حالتی، برداشتی که مخاطب با توجه به اثر هنری، از هنرمند دارد، برداشتی مجازی و غیر واقعی است و مورد بحث ما نیست. در اصل، این برداشت مجازی، تجانس زیادی با شیوه نقد در دوره مدرن دارد. (مرگ مؤلف) زاویه دوم، توجه به جمع میان هنرمند و اثر هنری است، که برداشت سنتی و واقعیتری را از شخصیت هنرمند و رتبه او برای ما میسر میسازد و ناظر به سوال ماست. اکنون اگر ابتدا تعریف دقیقی از رسالت هنر و آثار هنری، در نهاد هر شخص یا جامعه داشته باشیم و به غایت این رسالت توجه نمائیم، آنگاه میتوانیم به این گزاره برسیم که، «هر هنرمندی که بیشتر به رسالت و غایت هنر نزدیکتر است، او هنرمندتر است.» پس در اینجا برای رتبه دادن، باید هم به هنرمند و هم به اثر هنری توجه نمود و این شیوهی کمال یافتهتری در تشخیص رتبه هنرمند است. شیوهی استعلایی دیگر اینکه، از میان دو شخص فصیح و دارای لکنت زبان، از نظر حضرت رسول (ص)، کسی باید اذان را بگوید که به سجایای اخلاقی مزین باشد و آن کس، کسی نیست، جز بلال حبشی که هم سیاه بود و هم لکنت زبان داشت.
دیدگاه خود را بنویسید